loading...
عاشق دلباخته

سید حسین طالقانی بازدید : 11 پنجشنبه 02 شهریور 1391 نظرات (0)
من خود به چشم خويشتن ديدم كه جانم ميرود سلام حسين عزيزم اي مقدس ترين خلقت هستي سالروز تولدت رو از صميم قلبم بهت تبريك ميگم. گلم اميدوارم هر جا كه هستي گل لبخند هميشه مهمون كنج لباي زيبات باشه. ولحظه به لحظه ي زندگيت با عزت و سربلندي سپري شه عزيز دلم. نجيب ترين و پاك ترين فرشته ي زميني دوستت دارم و سبد سبد گل ياس با هزارا ن ارزوي خوشبختي رو تقديمت ميكنم همراه با يه عالمه بوس (كسي كه بيادته و دوست داره(رها

سید حسین طالقانی بازدید : 16 پنجشنبه 02 شهریور 1391 نظرات (3)
من خود به چشم خويشتن ديدم كه جانم ميرود سلام حسين عزيزم اي مقدس ترين خلقت هستي سالروز تولدت رو از صميم قلبم بهت تبريك ميگم. گلم اميدوارم هر جا كه هستي گل لبخند هميشه مهمون كنج لباي زيبات باشه. ولحظه به لحظه ي زندگيت با عزت و سربلندي سپري شه عزيز دلم. نجيب ترين و پاك ترين فرشته ي زميني دوستت دارم و سبد سبد گل ياس با هزارا ن ارزوي خوشبختي رو تقديمت ميكنم همراه با يه عالمه بوس (كسي كه بيادته و دوست داره(رها

سید حسین طالقانی بازدید : 14 سه شنبه 31 مرداد 1391 نظرات (0)
حسين جان به اميد امدنت لحظه شماري ميكنم تا روز وصل برسد و تو بياي و ببري با خود دل بي قرارم را و قرار دهي در قلب مهربانت " رها"

سید حسین طالقانی بازدید : 12 سه شنبه 31 مرداد 1391 نظرات (0)
روزگار اما وفا با ما نداشت/ طاقت خوشبختي ما را نداشت/ پيش پاي عشق ما سنگي گذاشت/ بي گمان از مرگ ما پروا مداشت/ اخر اين قصه هجران بود و بس/ حسرت و رنج فراوان داشت و بس/ يار ما را از جدايي غم نبود/ در غمش مجنون عاشق كم نبود/ بر سر پيمان خود محكم نبود/ سهم من از عشق جز ماتم نبود/ با من ديوانه پيمان ساده بست/ ساده هم ان عهد و پيمان را شكست/ بي خبر پيمان ياري را گسست/ اين خبر ناگه پشتم را شكست/ ان كبوتر عاقبت از بند رست / رفت و با دلدار ديگر عهد بست/ با كه گويم اين كه هم خون من است/ خصم جان و تشنه ي خون من است/ بخت بد بين وصل او قسمت نشد/ اين گدا مشمول ان رحمت نشد/ ان طلا حاصل به اين بنده نشد/ عاشقان را خوش دلي تقدير نيست/ با چنين تقدير بد تدبير نيست/ از غمش با دود و دم همدم شدم/ باده نوش غصه ي او من شدم / مست و مخمور و خراب از غم شدم/ ذره ذره اب گشتم كم شدم/ اخر اتش زد دل ديوانه را/ سوخت بي پروا پر پروانه را/ عشق من از من گذشتي خوش گذر/ بعد از اين حتي تو اسمم را نبر/ خاطراتم را تو بيرون كن ز سر/ ديشب از كف رفت فردا را نگر/ اخر اين يك بار ز من بشنو پند/ بر من و روزگارم دل نبند/ / عاشقي را دير فهميدي چه سود / عشق ديرين گسسته تا و پود/ گر چه اب رفته باز ايد به رود/ ماهي بيچاره امّا مرده بود/"""" بعد از اين هم اشيانت هر كس است--باش با او ياد تو مارا بس است""""""

سید حسین طالقانی بازدید : 12 سه شنبه 31 مرداد 1391 نظرات (0)
نيمه شب اواره و بي حس و حال/ در سرم سوداي جامي بي زوال/ پرسه اي اغاز كرديم در خيال/ دل به ياد اورد ايام وصال/ از جدايي يك دو سالي ميگذشت/ يك دو سال از عمر رفت و بر نگشت/ / دل به ياد اورد اول بار را/ خاطرات اولين ديدار را/ ان نظر بازي، ان اسرار را/ ان دو چشم مست اهو وار را/ همچو رازي مبهم و سر بسته بود/ چون من از تكرار اوهم خسته بود/ / امد و هم اشيان شد با منو/ هم نشين و هم زبان شد با منو/ خسته جان بودم كه جان شد با منو / ناتوان بودم و توان شد با منو / دامنش شد خوابگاه خستگي/ اين چنين اغاز شد دلبستگي / واي از ان شب زنده داري تا سحر/ واي از ان عمري كه با او شد به سر/ مست او بودم ز دنيا بي خبر/ دم به دم اين عشق ميشد بيشتر/ امد و در خلوتم دمساز شد/ گفتگو ها بين ما اغاز شد/ گفتمش در عشق پا بر جاست دل / گرگشايي چشمِ دل زيباست دل/ گر تو زورق بان شوي درياست دل/ بي تو شام بي فرداست دل/ دل ز عشق روي تو حيران شده/ در پي عشق تو سرگردان شده/ گفت در عشقت وفادارم بدان /من ترا بس دوست ميدارم بدان/ چون تويي مخمور خمّارم بدان/ با تو شادي ميشود غمهاي من/ با تو زيبا ميشود فرداي من/ گفتمش عشقت به دل افرون شده/ دل ز جادوي رُخت افسون شده/ جز تو هر ياري بهدل مدفون شده/

سید حسین طالقانی بازدید : 11 سه شنبه 31 مرداد 1391 نظرات (0)
عسلم ميام ميزنم تو سرت ها جواب منو نميدي خودت با زبون خوش خودت رو خفه كن حالا ديگه بيا مهربون بشيم بوس بوس عزز ززززييزززم حسينم ماه من نفسم نفست رو ميخواد

سید حسین طالقانی بازدید : 14 سه شنبه 31 مرداد 1391 نظرات (0)
جون مني تو حسين جونم كاش ميدانستي لحظه هايم بي تو تنهاست گلم بهم بگو وقتي ما خواب بوديم كي با مدادرنگي هاش فاصله بين من و تو رو پر رنگ كرد دست سرد اين زمونه دستامو از تو جدا كرد بازي دوري و حسرت با دلاي ما چها كرد /همه ارزوم همينه كه ببينمت دوباره دوري تو داره اروم منو از پا در مياره جوووووونم حسيييين

سید حسین طالقانی بازدید : 15 سه شنبه 31 مرداد 1391 نظرات (0)
قربون صدات برم من نفسم صدا قشنگ من چرا واسه من تا حالا نخوندي گلم؟ مجنون نگاتم ديونه ي چشاتم ( ديونه ي صداتم) قربون قيافت قربون اون ريشت قربوت چشات فدوا اروحلك عيني روحي لات موت احبك حيل قلبي معاك انت مني والله يا حلو

سید حسین طالقانی بازدید : 13 دوشنبه 30 مرداد 1391 نظرات (1)
نازنين من دلم برات يه ذره شده يادت باشه يادت نره تو زيباترين خلقت خداوندي شيشه ي پنجره را باران شست ازدل تنگ من اما چه كسي نقش ترا خواهد شست @@@@ زندگي را با تو ميخواهم بي تو ميگريم و روزي در اغوش گرم ياد تو ، بي تو ميميرم..! اي مقدس ترين هديه ي خداوندي ارزوي هر روز من براي تو اين است " وجود زيبايت هميشه و در همه حال تندرست و بي گزند باد" (رها)

سید حسین طالقانی بازدید : 16 دوشنبه 30 مرداد 1391 نظرات (0)
حسين من عزيزه عزيز من حسينه نففففففسم دلم برات تنگ شده نه يكي نه دوتا هزار تا عسسسسسسلم تو گل مني گل ناياب مني وعده ي ديدار ما خواب امشبمون تو بيا به خواب من من ميام به خواب تو جوووووووون مني تو دوشت دالم يه خولده قد يه شوشك ملده كلاه شرت گزاشتم شوشكه هنوز نملده ميييبببوووسسممت يه دنيا شيرين عيل من

سید حسین طالقانی بازدید : 13 دوشنبه 30 مرداد 1391 نظرات (0)
حسين من عزيزه عزيز من حسينه نففففففسم دلم برات تنگ شده نه يكي نه دوتا هزار تا عسسسسسسلم تو گل مني گل ناياب مني وعده ي ديدار ما خواب امشبمون تو بيا به خواب من من ميام به خواب تو جوووووووون مني تو دوشت دالم يه خولده قد يه شوشك ملده كلاه شرت گزاشتم شوشكه هنوز نملده ميييبببوووسسممت يه دنيا شيرين عيل من

سید حسین طالقانی بازدید : 15 دوشنبه 30 مرداد 1391 نظرات (0)
شكستن يك دل چقدر قدرت ميخواهد كه پنداشتي قويتريني؟ دل من تنها بود دل من هرزه نبود دل من عادت داشت كه بماند يك جا به كجا؟ معلوم است به در خانه ي تو دل من عادت داشت كه بماند انجا پشت يك پرده ي توري كه تو هر روز ان را به كناري بزني دل من ساكن دستان تو بود دل من گوشه ي يك باغچه بود كه تو هر روز به ان مينگري راستي دل من را ديدي....؟

سید حسین طالقانی بازدید : 16 دوشنبه 30 مرداد 1391 نظرات (0)
ميدانم انقدر سنگين شده ام كه زمين را عصباني كرده ام مرگم مرده، بختم گمنام، نفس نميخواهم، مرگ را ميخواهم و باز هم ميدانم كه محكوم به ماندنم كمكم كن، چه كنم؟)ولاديميرويچ ماياكوفسكي(

سید حسین طالقانی بازدید : 12 دوشنبه 30 مرداد 1391 نظرات (0)
دلم به درد امده كسي چه ميداند كه اندرون من خسته چه ميگذرد لحظه ها هم خسته اند از تكرار نفس هاي بي موردم. جسمم سنگيني ميكند روي زمين براي چه طي مي كنم راهي كه پايانش پيداست. سياه است سياه ميخواهمت"غم" ترا با تمام وجود پوسيده ام شايد داشتن تو تنها راه نجات من باشد شايد تو تنها ناجي من باشي از اين زندگي سياه پس ذره ذره وجودمرا درهم بريز تمام سلول هاي بدنم را پر كن تمامم كن! تا از اين برزخ رهايي يابم پايان هر كجا ميخواهد باشد ماندن جايز نيست. شناسنامه ام را باطل كن رها

سید حسین طالقانی بازدید : 13 یکشنبه 29 مرداد 1391 نظرات (0)
سالهاست كه از تو مينويسم واژه هايم پر است از تو اما در دلم جايي براي تو نيست شايد فراموشت كرده باشم از تو براي خود بتي ساختم پنداشتم مقدسي اما در ذهن من تو تجلي يافتي من به اشتباه ترا خدا خواندم تو نه پاكي نه مقدس و نه دوست داشتني منِ ساده ترا زيبا خواندم معصوميت نگاه من ترا معصوم ديد ورنه تو ديوي بيش نبودي. رها

سید حسین طالقانی بازدید : 13 یکشنبه 29 مرداد 1391 نظرات (0)
سلام عزيز دردونه ي من امشب من باشمو تو باشي و خدا دستم رو ميزارم رو ضربان قلب ميشموريم تا خدا هم بدونه دوستي ما مقدسه

سید حسین طالقانی بازدید : 16 یکشنبه 29 مرداد 1391 نظرات (0)
سلام عزيز دردونه ي من امشب من باشمو تو باشي و خدا دستم رو ميزارم رو ضربان قلب ميشموريم تا خدا هم بدونه دوستي ما مقدسه
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 22
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 29
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 26
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 26
  • بازدید ماه : 26
  • بازدید سال : 30
  • بازدید کلی : 657